۸ علت شکست کسب‌وکارهای کوچک

حدود ۵۰ درصد از کسب‌وکارهای کوچک به مدت پنج سال یا بیشتر به فعالیت خود ادامه می‌دهند و باقی کسب‌وکارها شکست می‌خورند. دلایل شکست آن‌ها می‌تواند پیچیده باشد یا به طرز عجیبی ساده باشد. در اینجا هشت مورد از آن‌ها را به شما می‌گوییم.

اگر بدانید باید مراقب چه چیزی باشید، بسیاری از دلایل رایج شکست کسب‌وکار قابل‌ پیشگیری هستند. از هر پنج کسب‌وکار کوچک، چهارمورد از آن‌ها در سال اول خود زنده می‌مانند.

عدم انجام تحقیقات کافی در بازار

ممکن است شما به یک محصول علاقه داشته باشید، اما آیا فرد دیگری هم هست که به همان محصول علاقه‌مند باشد؟ تحقیق در بازار به شما می‌گوید که آیا شرایط مناسبی برای محصول یا خدمات شما وجود دارد یا خیر.

این مرحله فرصتی فراهم می‌کند تا سود و ضرر خود را پیش‌بینی کنید و طعم بازار را بچشی

داشتن پول کافی

معمولا افراد هنگام راه‌اندازی کسب‌وکار میزان سرمایه اولیه را کم‌ پیش‌بینی می‌کنند و در مورد سود نیز بیش از حد خوش‌بین هستند.

سایر مشکلات مالی می‌تواند شامل بودجه‌بندی ضعیف، پرداخت بدهی‌های بیش از حد و نداشتن ذخایر نقدی کافی برای انجام کسب‌وکار در فراز و نشیب‌های فصلی و دوره های زمانی غیرمنتظره باشد.

در زمان تورم و رکود اقتصادی کسب‌وکارهای کوچک بیشترین آسیب را می‌بینند.

کنار هم قرار دادن تیم اشتباه

ممکن است بتوانید محصولی عالی طراحی کنید که همه بخواهند، اما این بدان معنا نیست که شما و شرکایتان در امور مالی، تدارکات، بازاریابی، منابع انسانی ماهر هستید یا صرفاً تمام ویژگی‌های لازم یک عضو تیم عالی را دارید.

تلاش برای انجام همه این کارها توسط خودتان، ارتقاء افراد به دلیل آشنایی و استخدام دوستان و خانواده تنها چند مورد از راه‌هایی است که باعث می‌شود در تیم‌سازی شکست بخورید.

حرفه‌ای فکر کنید و از افراد متخصص برای تیم خود بهره ببرید، شاید هزینه بیشتری مجبور باشید پرداخت کنید اما قطعا بازدهی بیشتری نیز خواهید داشت.

اختلاف بین شرکا

داشتن یک شریک خوب کمک زیادی به پیشبرد اهداف سازمان و اعمال خلاقیت می‌کند؛ اما وقتی شرکا نمی‌توانند با یکدیگر کنار بیایند، حجم کار را به طور عادلانه تقسیم کنند، یا دیدگاه‌های متفاوتی برای شرکت داشته باشند، کل تجارت آسیب می‌بیند.

برای کاهش احتمال بدتر شدن شراکتتان، صادقانه و منظم ارتباط برقرار کرده و روشی برای حل اختلافات ایجاد کنید.

عدم تمرکز بر بازاریابی

بدون بازاریابی، مشتری نخواهید داشت. بدون مشتریان، کسب‌وکاری نخواهید داشت. بسیاری از صاحبان مشاغل کوچک متوجه نیستند که باید در مورد بازاریابی استراتژی داشته باشند.

این موضوع به معنای داشتن یک برنامه، اهداف قابل اندازه‌گیری و راهی برای ردیابی این که آیا تلاش‌های شما مؤثر است یا خیر می‌باشد. صاحبان مشاغل زمانی که استراتژی بازاریابی ندارند، پول زیادی را برای چیزی که کار نمی‌کند خرج می‌کنند، یا آنقدر مشغول می‌شوند که به کلی از بازاریابی غافل می‌شوند و دچار مشکل می‌شوند.

تکیه بیش از حد به یک مشتری

جذب یک مشتری یا مشتری بزرگ هیجان‌انگیز است، اما برای حمایت از کسب‌وکارتان وابسته بودن به یک مشتری خطرناک است.

حتی بزرگ‌ترین و قابل اعتمادترین مشتری نیز می‌تواند ورشکسته شود، توسط شرکت دیگری خریداری شود، مدیریت را تغییر دهد، یا فقط خریدش را تغییر دهد – و شما و کسب و کارتان را رها کند.

ایجاد وفاداری برای مشتری‌های بزرگ تاثیر زیادی در پیشرفت و بزرگی برند شما خواهد داشت اما نباید تمرکز زیادی روی آن به خرج داد.

شکست خوردن توسط رقابت

داستان قدیمی یک استارتاپ که توسط یک رقیب شکست خورد، وب سایت مالی Wesabe است. این وبسایت در سال 2006 شروع خوبی داشت تا اینکه Mint.com در سال 2007 با نامی جذاب و روابط کاربری دوستانه‌تر معرفی شد.

Wesabe که قادر به رقابت نبود، در سال 2010 از کار خارج شد. گاهی اوقات می‌توانید با تنظیم مدل کسب‌وکار خود از رقابت قوی جان سالم به در ببرید، اما گاهی ممکن است توان رقابت با شرکت بزرگ‌تر را نداشته باشید.

انتخاب مکان اشتباه

برخی کسب‌وکارها ارتباط زیادی با مکانی که در آن‌ جا شروع به کار می‌کنند دارند. برای مثال یک شرکت مصالح ساختمانی باید در نزدیکی مناطق شهرک سازی تاسیس شود.

یک کسب‌وکار لوازم آرایشی بهداشتی باید در ناحیه بازاری باشد. توجه به صفحات اجتماعی کسب‌وکار نیز کمک زیادی به جبران مکان اشتباه شما کند.